نونا نمازی در یکی از سردترین روزهای زمستان68 در مشهد به دنیا میآید. او یک هنرمند اصیل خراسانی است و خودش را یک نقاش فرمالیسم معرفی میکند. میگوید در نقاشی فرمالیستی تمام چیزهای ارزشمند یک اثر در خودش نهفته است و عواملی مانند تاریخچه ساخت اثر، زندگی هنرمند و یا هدف هنرمند از آن، در درجات بعدی اهمیت قرار دارند.
از نقاشیهای آویختهشده به دیوار گالری شخصیاش بهسادگی میتوان فهمید که دغدغه زمین و طبیعت را دارد و همیشه تقابل خیر و شر را به تصویر کشیده است. خیر و شری که جایی در سوژه طبیعت و آسیبزدن به آن خودش را نشان میدهد و جای دیگر در داستان گذر سیاوش از آتشی که با فتنه سودابه برپا میشود.
اثر او با نام«روشنتر از آسمان»در جشنواره ملی دوسالانه نقاشی فردوسی که سال گذشته به همت شهرداری مشهد برگزار شد با 306 اثر دیگر رقابت کرد و توانست مقام دوم را کسب کند. علاوه براین نونا در سیزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر کشور هم خوش درخشید و با اثری بهنام «تخریب» یکی از رتبههای برتر جشنواره را بهدست آورد.
او این روزها نگارخانه کوچک اما گرم و صمیمیای در محله الهیه دارد که در همانجا با او گفتوگو کردیم. نمازی هم تدریس خصوصی میکند و هم به قول خودش برای پرکردن خلأهای زندگیاش، قلم بهدست میگیرد و دنیا را بهتصویر میکشد.
آن روزهایی که همه ما دوست داشتیم در آینده دکتر و خلبان و پلیس و مهندس باشیم، نونا در جواب معلم کلاس دوم ابتدایی که از او میپرسد «دوست داری درآینده چه شغلی داشتهباشی»، بدون کوچکترین درنگی میگوید «نقاش.»
کلی اینور و آنور را گشتم تا قلم سیاهی پیدا کردم و کاغذی و آن را بهتصویر کشیدم
نقاشی مورد علاقه کودکان در دوران مهدکودک و مدرسه بیشتر کشیدن خانه، درخت و کوه است. اما نونا به قول خودش از همان کودکی نقاش فیگوراتیو بود و علاقه زیادی به کشیدن چهره آدمها و اجسام داشت.
او میگوید: «وقتی 7،8ساله بودم، هنوز مفهوم حسها را نمیفهمیدم، اما میدانستم در ذهنم یک خلأ وجود دارد که فقط یک چیز میتوانست پرش کند؛ قلم به دست گرفتن و بهتصویرکشیدن دنیا. خاطرم هست برای اولینبار، مادرم را به تصویر کشیدم که درحال کار با چرخ خیاطی بود. کلی اینور و آنور را گشتم تا قلم سیاهی پیدا کردم و کاغذی و آن را بهتصویر کشیدم. چقدر آنروز حس خوبی داشتم. از آن به بعد نقاشی همه عشق و علاقه من شد، اینکه گوشهای دنج پیدا کنم و قلم بر دست، بر روی ورق سفیدی نقاشی کنم، هرچند این علاقه من هیچگاه از جانب خانواده جدی گرفته نشد!»
نونا نمازی باوجود میل باطنیاش، 10سالی را از نقاشی دور مانده است، خانوادهاش معتقد بودهاند «رشته نقاشی آخر و عاقبت درست و حسابی ندارد و پولی در آن نیست! حیف دختر به این زرنگی، همه نمرههایش20 است، چرا باید در رشته نقاشی تحصیل کند.» البته بیراه هم نمیگفتهاند چراکه نقاشی رشته درآمدزایی نبوده و نیست. نونای 15ساله وقتی مخالفت خانواده خود را میبیند، برای مدت 10سال بیخیال رنگ و بوم و قلم میشود و تحصیلات خود را در رشته«طراحی و مد لباس» ادامه میدهد.
او در این باره میگوید: «هنوز 10سالم نبود که مادرم از دنیا رفت و من را با یک دنیا آمال و آرزو تنها گذاشت، بعد از مادرم با خواهر بزرگترم زندگی میکردم، او حق مادری بر گردن من دارد و از من خواست که نقاشی را کنار بگذارم و در رشته طراحی لباس و خیاطی ادامه تحصیل بدهم. من هم روی حرفش، حرف نزدم با اینکه میدانستم با این کار در مسیری قدم میگذارم که آیندهای مبهم و نامعلوم دارد. واقعا دوراهی سختی است، اینکه بخواهی تصمیم بگیری بهدنبال کاری بروی که از انجامش لذت میبری یا کاری که از نظر اقتصادی برای شما نان و آبدارتر است؟ من مسیر دوم را انتخاب کردم حتی مدرک کاردانی رشته طراحی لباس و مد را هم گرفتم اما هیچوقت یک خیاط ماهر و موفق نشدم، هیچوقت!»
بانوی نقاش مشهدی بعد از پایان تحصیلات در رشته طراحی لباس، بار دیگر به عشق دوران کودکی خود بازمیگردد. او یکسال را درکلاسهای نقاشی مجتمع امام رضا(ع) سپری میکند و بعدها با استاد مهدی محدث آشنا میشود.
او با اشاره به اینکه الان دانشجوی سال سوم رشته نقاشی دانشگاه فردوس مشهد است، توضیح میدهد: «یکی از آشنایان که علاقهام را دیده بود، من را با استاد مهدی محدث آشنا کرد و این آغاز دوره تازهای در زندگیام بود. از استاد خیلی چیزها یاد گرفتم. شاید به دلیل اینکه تا آن روز اصولی و کلاسیک کار نکرده بودم و نقاشیهایم برای پرکردن خلأهایی بود که در زندگی هر کس پیش میآید، اما از این دوره کارم هدفمند شد. شاید بزرگترین خصیصه استاد این بود که هیچ وقت سعی نکرد سبک و سیاق خودش را به من دیکته کند بلکه همیشه دنبال این بود که بهترین خودم باشم.»
این هنرمند ساکن محله الهیه در طول دوره کارشناسی هنر، سعی کرده با نقاشیکردن استعداد خود را در این زمینه پرورش دهد، او تاکنون در بیشتر از 13نمایشگاه گروهی شرکت کردهاست که از جمله آنها میتوان به نمایشگاههای «باغ بیبرگی»، «جایی دیگر»، «خیم»، «طبیعت سبز» و «تنوار» اشاره کرد. نونا که تاکنون هیچ نمایشگاه انفرادی نداشته قصد دارد در پاییز امسال، اولین نمایشگاه انفرادی خود را برپا کند.
این هنرمند مشهدی در این باره میگوید: «راستش من به هر قیمتی درصدد برگزاری نمایشگاه نیستم وگرنه گردآوری چند اثر متوسط و اجاره یک نگارخانه کار چندان سختی نیست. من توقع زیادی از خودم دارم و این شخصیت ایدهآلگرا باعث شده تا همیشه دنبال بهترینها باشم. همیشه سعی کردهام با نقاشی کردن و تمرین زیاد بهحدی برسم که کارم را با سربلندی و افتخار ارائه بدهم و از آن به عنوان یک اثر هنری یاد شود.»
حرف رتبه نقاشیاش در جشنواره دوسالانه نقاشی فردوسی را پیش میکشیم. خندهای که حکایت از احساس غرور دارد بر چهرهاش نقش میبندد و چند بیتی از شاهنامه را برای ما میخواند:
«سیاوش سیه را بهتندی بتاخت نشد تنگدلْ جنگ آتش بساخت
ز هر سو زبانه همی برکشید کسی خود و اسپ سیاوش ندید
یکی دشت با دیدگان پر ز خون که تا او کی آید ز آتش برون
چو او را بدیدند برخاست غو که آمد ز آتش برون شاه نو»
این ابیات که روایتگر داستان گذر سیاوش از آتش فتنه سودابه است، برای نقاش مشهدی الهامبخش خلق اثری فاخر و زیبا میشود به نام «روشنتر از آسمان» که در میان 307 اثر ارسال شده به دبیرخانه جشنواره دوسالانه فردوسی، رتبه دوم را به خود اختصاص میدهد.
او به مفهوم خیر و شر در نقاشی«روشن تر از آسمان» اشاره کرده و میگوید: «تابلو تمام و کمال نماد تقابل خیر و شر است از فرمهای منحنیدار با رنگهای سفید و آبی آسمان و پهلوانی به اسم سیاوش که سوار بر اسب از آتش میگذرد بگیرید تا تقابل این نمادهای خیر با نفرت سودابه و شعلههای آتشی که سر به آسمان کشیده و زمین را از آسمان روشنتر کردهاست و نماد شر هستند.»
نونا با داستانها و روایات شاهنامه بیگانه نیست و برای انتخاب سوژه نقاشی «روشنتر از آسمان» وسواس زیادی به خرج داده است. او میگوید: «شاهنامه برای من یک نوستالژی زیباست. من را یاد خانه پدربزرگ و آیین شاهنامهخوانی و کتابخوانی در شب چلههای کودکی میاندازد. به یاد دارم پدربزرگ من هم مثل خیلی از بزرگان فامیل، تنها راهی که برای سرگرم کردن نوههای خود میدانست، همین خواندن کتاب بود.
شاهنامه، امیرارسلان نامدار، قصههای هزار و یک شب و چند کتاب دیگر. علاوه بر این من از 2سال پیش، پادکستی خریدم که داستانها و روایات شاهنامه را توصیف میکند، این داستانها به گونهای جذاب و پرهیجان روایت میشود که روزی 2،3ساعت وقت من را میگیرد و به طور ویژهای باعث تعلق خاطر و دلبستگی من به فردوسی و شاهنامه شدهاست.»
بانوی ساکن محله الهیه علاوه بر نقاشی 2سالی است که سازش را کوک کرده و سهتار مینوازد، خودش میگوید: «هرچه بزرگتر میشدم، بیشتر بهدنبال شنیدن موسیقیهای محلی مقامی و خراسانی بودم، با صدای خوانندگان سنتی خو گرفتم و کنار کارهایم باید صدای آنها میبود. کنارش رمان میخواندم و اشعار شاعران مختلف مثل سعدی، حافظ و مولانا.»
محیطی که نوای موسیقی در آن جریان دارد بر روند خلاقیت و تمرکز نقاش تأثیر میگذارد
نونا در ادامه میگوید: «موسیقی و نقاشی رابطه تنگاتنگی با هم دارند. محیطی که نوای موسیقی در آن جریان دارد بر روند خلاقیت و تمرکز نقاش تأثیر میگذارد و عوامل محیطی مثل رنگ، روشنایی یا تاریکی، صداها و احساسات گوناگونی را در نقاش تحریک میکنند. از نظر من هر ژانر موسیقی حال و هوای متفاوتی را ایجاد میکند و تأثیر آن در نقاشی شما مشاهدهشدنی است.»
او که سال1399رتبه برتر سیزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر را به دست آورده است، 5سالی را به عنوان معلم نقاشی در دبستانهای مشهد فعالیت میکند تا اینکه با شیوع کرونا و آنلاینشدن کلاسهای درسی خانهنشین میشود. او گلایههای بسیاری از وضعیت آموزش هنر بهویژه در مدارس دارد چراکه معتقد است به دلیل نبود عدالت آموزشی، درس هنر در نظام آموزشی مظلوم واقع شده و نهتنها در حق این رشته بلکه در حق دانشآموزان مستعد هنر هم اجحاف شده است.
نمازی میگوید: «آیا تاکنون دیدهاید که از دانشآموزی بابت نمره20 در درس هنر تجلیل کنند؟ اگر در کارنامه دانشآموزی فقط نمره 20 از آن درس هنر باشد و در بقیه درسها نمره 10 و 11 گرفتهباشد، از او به عنوان یک دانشآموز کندذهن یاد میکنند، هیچکس با خودش نمیگوید که این بچه در رشته هنر استعداد دارد و باید استعداد و خلاقیت او را در این زمینه پرورش داد. این را هم بگویم در مدارس هیچگاه به معلم هنر بها داده نمیشود، اگر شخصی به عنوان معلم هنر به پست مدارس خورد که هیچ، اگر نه هرکسی میتواند دبیر هنر باشد، از معلم پرورشی بگیرید تا ناظم مدرسه و سایر معلمها!»
آخرش میرسیم به اول، از او میخواهم که نقاشی را در یک کلمه برای ما تعریف کند. خاطرات 15سال نقاشی از پس خیالش عبور میکند و میگوید:«زندگی. برای دانشجوی سال سوم رشته هنر، نقاشی همه چیز است.»
او میگوید: «تا وقتی بچه هستی نقاشی فقط یک تفریح است، یک سرگرمی دلنشین که با یک بسته مدادرنگی 12رنگ در دفتر نقاشی میکشی و فردا از معلم نقاشی انتظار بهبه و چهچه و نمره20 داری. اما حالا و بعد از 15سال گذران زندگی در حوزه هنر، میتوانم بگویم نقاشی کردن را عین زندگی کردن لمس کردهام، نقاشی برای من همانند راه رفتن، نفس کشیدن، غذاخوردن و کارکردن در زندگی جریان دارد و با من در حرکت است. الان که به پشتسر نگاه میکنم، میبینم که سالهاست دارم با نقاشی زندگی میکنم.»
داوینچی درباره یک نقاش موفق میگوید «آنچه نقاشی میکنید باید بشناسید و از آن آگاهی کافی داشته باشید.» این جمله نقاش شهیر ایتالیایی سرلوحه نونا برای راهاندازی اولین نمایشگاه انفرادی اوست: «من 2سال و نیم در رشته طراحی و مد لباس تحصیل کردم و با مفاهیمی نظیر نقش و طرح و رنگ و فشن و انتخاب پارچه و دوخت و تولید لباس به خوبی آشنا هستم. همه این واژگان الهامبخش من در مجموعهای از نقاشیهایی است به نام «تنیدگی» که برای طراحی و خلق آنها بیش از 2سال وقت گذاشتم و پاییز امسال به عنوان اولین نمایشگاه انفرادی در مقابل دیدگان هنردوستان مشهدی قرار خواهدگرفت.»
آنچه نقاشی میکنید باید بشناسید و از آن آگاهی کافی داشته باشید
نقاشی جزو هنرهایی محسوب میشود که در محدوده استان خراسان رضوی سابقه طولانی دارد و اولینبار با خلق آثار نقاشی قهوهخانهای درباره شاهنامه فردوسی رواج پیدا کرده است. بانوی نقاش مشهدی با بیان این مطلب میگوید: «نقاشان در شهر مشهد همواره با مشکلاتی نظیر کمتوجهی مدیران، حمایتنشدن برای خلق آثار ماندگار و گذران زندگی روبهرو هستند اما آنچه بیش از همه چیز نقاشان مشهدی را با مشکل روبهرو کردهاست ناآشنایی مردم با آثار و سبکهای مختلف نقاشی و در نتیجه فروشنرفتن و نبود توجیه اقتصادی برای نقاشان است.»
نمازی در ادامه میگوید: «هنرمندی که وارد عرصه هنر و بهویژه نقاشی میشود باید واقعا علاقهمند باشد و با عشق کار کند چرا که کار نقاشی تمام وقت و انرژی را از هنرمند گرفته و در نهایت حمایتی هم از وی نمیشود. در نگارخانههای مشهد آثار هنرمندان تک و توک فروش میرود و برای همین خیلی از نقاشان مشهدی وقتی به سطح خوبی میرسند برای درآمد بیشتر به تهران کوچ میکنند. راستش دانشگاه دست و پای من را بسته است وگرنه برای ادامه زندگی هنری خودم به تهران نقل مکان میکردم، کاری که بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی انجام خواهم داد.»
نونا نمازی به موضوع «طبیعت» در نقاشی اهمیت زیادی میدهد. او میگوید: «طبیعت موضوعی است که همه نقاشها کار میکنند و برای آموزش خیلی مناسب است. تجربه اولین حضورم در نمایشگاههای گروهی هم برمیگردد به نمایشگاه «طبیعت سبز» که در نگارخانه شهرداری برگزار شد، من در این نمایشگاه چند اثر داشتم که از طبیعت کوهستان پارک شادی، باغ و محله وکیلآباد نقاشی کرده بودم و اتفاقا بازخورد خیلی خوبی داشت. نقاشی طبیعت حال همه را خوب میکند، چه نقاش و چه مخاطب.»
بانوی هنرمند منطقه ما میگوید: «من در بسیاری از نقاشیهای طبیعت سعی میکنم تصویر زیبایی از یک مکان آرامشبخش نشان مخاطب بدهم تا حداقل همان لحظه حس خوبی پیدا کند، تصور میکنم که بهتر است مشکلات روزمره را فراموش کنیم و در زیبایی منظره نقاشی غرق شویم. از نظر من نقاش طبیعت باید آنقدر زنده و ملموس کار کند که وقتی اثرش مربوط به باران است، صدای زنده باران در آن شنیده شود و بوی باران حس میشود.»